طی یک سال اخیر خیلی خیلی از شبکههای اجتماعی دلزده شدم. همین موجب شد که این وبلاگ رو شروع کنم. توی این یک سال مدیومهای مختلفی رو تست کردم. از ویدیو ساختن توی یوتیوب و اینستاگرام گرفته تا توییت کردن و نوشتن توی ویرگول یا مدیوم.
متاسفانه این پلتفرمها هرکدوم قوانین عجیب و خاص خودشون رو دارن. مثلن اینستاگرام چند ماه پیش تصمیم گرفت بخشی از آمار پستها و استوریها رو به کاربران اروپایی( که متاسفانه پیجهای ایرانیها هم جزوشون بود) نشون نده. همین موجب شد میزان بازدید پیجها به شدت افت کنه که خب به بعضی از بیزینسهای اینستاگرامی آسیب زد. جدا از اون این پلتفرمها حسابی اختیار محتوای ما رو دارن و هر تصمیمی دلشون بخواد در موردش میگیرن. یادمه خیلی از پیجهایی که عکس سردار سلیمانی رو بعد ماجرای ترور گذاشته بودن بسته شدن. یا مثلن توییتر خیلی راحت اکانت ترامپ رو بست و تمام. یوتیوب هم جدیدن الگوریتمهاش رو تغییر داده و حسابی صدای یوتیوبرها دراومده. یکی از پلتفرمهایی که به نظرم جذابه و واقعن دوباره به وبلاگ نویسی فارسی رونق بخشیده همین ویرگوله. اما اون هم توی یکی از بندهای قوانینش نوشته:
ویرگول می تواند نمایش محتوای ایجاد شده توسط کاربر را به دلایل مختلفی که خود تشخیص می دهد متوقف کند یا محتوای مذکور را حذف کند.
شرایط و مقررات استفاده از ویرگول
و همین یکی از دلایلی بود که با وجود اینکه محیط ویرگول رو دوست دارم، تصمیم گرفتم این وبلاگ رو بزنم. البته سعی میکنم پستهای اینجا رو هر ماه اونجا هم بازنشر کنم.
ویدیو ساختن هم تجربهی بسیار خوبی بود و قطعن از این به بعد به تولید محتوای تصویری ادامه خواهم داد اما خب حقیقتش اینه که خیلی حوصله میخواد. بارها شده که ایدهای توی ذهنم بوده اما چون ویدیو ساختن زمانبره بیخیالش شدم. یا بعضی از روزا موهام همراهی نمیکنن. :)) توییتر هم فضای مسمومی داره و واقعن فعالیت درش برای من لذت بخش نیست. جدا از اون توییت زدن به نظر من نوشتن نیست. توییت زدنه. یعنی اصلن اون اتفاقی که در پروسهی نوشتن برای من رخ میده که درش یادگیری و عمیق شدنه اونجا رخ نمیده. این رشتوهای طومار گونه هم به نظرم اصلن شکل مناسبی برای انتشار محتوا نیستن. چرا؟ چون حتی اگر حرف حساب باشه بعد مدتی گم میشه. اصلن مشکل دیگهی این پلتفرمها همینه. محتوا میاد و میره. از طریق موتور جستجو بهش نمیرسی. این مشکل رو اینستاگرام، توییتر و تلگرام دارن.
خلاصه تمام این عواملی که گفتم دست به دست هم دادن تا من این وبلاگ رو بزنم. در کنار اینها راستش من نوشتن رو همیشه دوست داشتم. توی اینستاگرام هم انقدر کپشنهای طولانی نوشتم که یه عده شاکی شدن. تازه بازم حق مطلب ادا نمیشد. :)) اینجا میخوام راحت بتونم هرچقدر دلم میخواد بنویسم. هم به فارسی و هم به انگلیسی. از همه چیز. از هرچیزی که فکر میکنم ارزش داره در موردش بنویسم. بدون داشتن آقا بالاسر، محدودیت کلمه و گربهرقصونیهای دوستان در سیلیکن ولی.
خیلی خوشحال شدم دیدم کلی چیز نوشتی..
مرسی که سر زديد
خیلی با مطلبی که نوشتین و دیدگاهتون موافقم.👌🏻
🙌
پست ها و استوری های اینستاگرامت که عالین و من همیشه لذت میبرم. اسم کتاب ها و فیلم های پیشنهادی رو یادداشت میکنم. مطمئنم اینجاهم کلی مطلب برای یادگیری پیدا میکنم. 👍
مرسی لطف داری
خوب کاری کردی 🙌🏼
چه خوب که نوشتی. واقعا شبکه های اجتماعی خیلی تکراری شدن هرکدومشون فقط دنبال حاشیه هستن دیگه آدم خستش میشه از مطالبشون…
منتظر مطالب بعدیت هستم 🙂
بازگشت همه ما به وبلاگ است :)))
دقیقن :))
مبارک باشه بسیار هم عالی واقعا بعضی وقتها آدم به یک همچین جاهای دنجی نیاز داره که بدون دست و پاگیری چهارچوب ها خود واقعی بدون فیلتر بتونه باشه
دقیقن. نیت من هم از شروع این وبلاگ همینه. 😉
عالی عزیزم، چقدر زیبا
انگار مغز من به حرف اومده بود:)
امسال بعد از حذف اخرین وبلاگم چون فک میکردم دیگه عصرش تموم شده باز برگشتم بهش به همون دلایل بالا
چقدر با حرفات موافقم.
علاوه بر چیزایی که گفتی وبلاگ، مخصوصا این وبلاگ، یه مینیمال بودن خاصی داره که دیگه واقعا تو هیچ اپلیکیشنی نمیشه پیدا کرد؛ همشون انقد اطلاعات مختلفو همزمان رو سر ادم میریزن که به کل تمرکز ادم بهم میریزه.