بسیاری از افراد هوش مصنوعی را با رویدادهایی مانند ظهور اینترنت یا گوشیهای هوشمند مقایسه میکنند. با اینکه این فناوری جدید شباهتهایی با آنها دارد، اما از چند جهت تفاوتهای مهمی دارد که نباید نادیده گرفت.
مصطفی سلیمان از موسسین شرکت دیپمایند و مدیرعامل بخش هوش مصنوعی شرکت مایکروسافت، در کتاب جدیدش «موج آینده» به چهار ویژگی موج هوش مصنوعی پرداخته که موجب شد نگاه عمیقتری درباره آیندهی این فناوری پیدا کنم.

۱. عدم تقارن: انتقال عظیم قدرت
به گفتهی مصطفی سلیمان، پیشرفت هوش مصنوعی و دسترسی به مدلهای متنباز باعث میشود که افراد و گروههای کوچک بتوانند تأثیرات بزرگی ایجاد کنند. این موضوع را قبلاً در فناوریهایی مانند ماشین چاپ و شبکههای اجتماعی دیدهایم. برای مثال، یک توییت ساده میتواند در عرض چند ثانیه در سراسر جهان منتشر شود و زندگی بسیاری از افراد را تحت تأثیر قرار دهد. تواناییای که پیش از این فقط در اختیار گروه محدودی بود، کم کم در اختیار اکثر مردم دنیا قرار گرفت. ابعاد این مساله در مورد هوش مصنوعی بسیار گستردهتر خواهد بود!
سلیمان به مدلی اشاره میکند که دانشمندان با استفاده از آن توانستهاند در کمتر از ۶ ساعت، ۴۰ هزار ترکیب شیمیایی بالقوه برای ساخت سلاحهای شیمیایی کشف کنند. این نشان میدهد که هوش مصنوعی میتواند هم برای پیشرفتهای پزشکی مانند درمان سرطان استفاده شود و هم برای توسعهی سلاحهای مخرب. در واقع، این فناوری مانند یک چاقوی دو لبه است که هم فرصتهای بزرگی را فراهم میکند و هم تهدیدهای جدی به همراه دارد!
۲. فراتکامل: شتاب نامحدود
نویسنده در این بخش پیشرفت هوش مصنوعی را با ظهور اتومبیل مقایسه میکند. در مورد خودروها، توسعهی آنها طی یک قرن گذشته تدریجی بوده و همین موضوع فرصت کافی برای وضع قوانین و استانداردهای ایمنی فراهم کرده است. اما در مورد هوش مصنوعی، شرایط کاملاً متفاوت است.
سرعت پیشرفت هوش مصنوعی بسیار بیشتر از قانون مور خواهد بود—قانونی که پیشبینی میکرد قدرت محاسباتی هر دو سال دو برابر میشود. اما در مورد هوش مصنوعی، در ۱۰ سال گذشته، میزان محاسبات مورد استفاده برای آموزش مدلهای پیشرفته، هر سال ۱۰ برابر شده است!
حالا قدرت محاسبات کامپیوترهای کوانتومی را هم به این معادله اضافه کنید تا متوجه ابعاد این پیشرفت شوید!
مصطفی سلیمان هشدار میدهد که این رشد سرسامآور باعث میشود جامعه، قوانین و چارچوبهای اخلاقی نتوانند با آن همگام شوند. این یعنی ممکن است هوش مصنوعی سریعتر از آنچه که بتوانیم برای آن قوانین مناسبی تنظیم کنیم، جهان را دگرگون کند.
۳. کاربرد فراگیر: هرچه بیشتر بهتر
این ویژگی به انعطافپذیری و کاربرد گسترده فناوریهای موج جدید اشاره دارد. هوش مصنوعی و زیستشناسی مصنوعی این پتانسیل را دارند که در طیف وسیعی از حوزهها و زمینهها، از حوزه سلامت و انرژی گرفته تا تولید رباتها و جنگ، مورد استفاده قرار گیرند. این کاربرد گسترده هم مزایا و هم خطرات بالقوه این فناوریها را تقویت میکند.
سلیمان مثالهای جالبی از فناوریهای دوگانه (دارای کاربرد مثبت و منفی همزمان) میزند :
- سنتز آمونیاک در ابتدا برای تولید غذا طراحی شد، اما در جنگ جهانی اول برای تولید مواد منفجره استفاده شد.
- سیستمهای الکترونیک هواپیماهای مسافربری که قابل استفاده در موشکهای نظامی هم هستند.
- GPS ابتدا برای اهداف نظامی طراحی شد، اما امروزه در زندگی روزمره کاربرد دارد.
- سیستم یادگیری عمیق که برای بازی طراحی شده میتواند برای هدایت یک ناوگان بمبافکن نیز باشد!
۴. خودمختاری و فراتر از آن: آیا انسانها در جریان فناوریهای پیشرفته دخالت خواهند داشت؟
خودمختاری یکی از مهمترین ویژگیهای هوش مصنوعی است که به توانایی این سیستمها برای تصمیمگیری و اقدام بدون نیاز به مداخله مستقیم انسان اشاره دارد. به عبارت دیگر، هرچه هوش مصنوعی پیشرفتهتر میشود، بیشتر شبیه یک موجود خودگردان عمل میکند که میتواند وظایف مختلفی را بدون نیاز به راهنمایی لحظهای انسان انجام دهد.
چند مثال جالب از خودمختاری در کتاب آورده شده که قابل تامل است:
- اتومبیلهای خودران: این خودروها میتوانند بدون راننده مسیر را تشخیص دهند، سرعت را تنظیم کنند و تصمیمات فوری بگیرند. اما اگر تصادفی رخ دهد، چه کسی مسئول است؟
- چتباتهای هوشمند: در شرکتها، هوش مصنوعی میتواند بهصورت خودکار با مشتریان گفتگو کند، سفارش بگیرد و حتی مشکلات را حل کند. اما اگر اطلاعات نادرستی ارائه دهد، چه کسی پاسخگوست؟
- هوش مصنوعی دربازارهای مالی: الگوریتمهای معاملاتی بدون دخالت انسان میتوانند سهام خرید و فروش کنند. اما اگر این الگوریتمها باعث سقوط بازار شوند، چه اتفاقی میافتد؟
مصطفی سلیمان در آخرین کتابش نشان میدهد که هوش مصنوعی نهتنها یک فناوری تحولآفرین است، بلکه نیرویی است که ساختارهای قدرت، اقتصاد، امنیت و حتی تعریف ما از انسان بودن را تغییر خواهد داد. سرعت سرسامآور پیشرفت این فناوری، همراه با عدم تقارن قدرت، خودمختاری سیستمها و گستردگی کاربردهای آن، چالشهای بیسابقهای برای سیاستگذاران، دانشمندان و جوامع ایجاد میکند.
سوال اساسی این است: آیا میتوانیم با این تغییرات همگام شویم و مسیر توسعهی هوش مصنوعی را بهگونهای هدایت کنیم که منافع آن بر تهدیدهایش غلبه کند؟ پاسخ به این سوال، آیندهی ما را شکل خواهد داد.